معنی przebić - جستجوی لغت در جدول جو
przebić
ترکاندن، تست نشده
ادامه...
تِرکاندَن، تِست نَشُدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
przybić
میخکوب کردن، میراث
ادامه...
میخکوب کَردَن، میراث
دیکشنری لهستانی به فارسی
rzeźbić
تراشیدن، حک کردن، در مورد، مجسّمه ساختن، مجسّمه ساز، حکّاکی کردن
ادامه...
تراشیدَن، حَک کَردَن، دَر مُورِدِ، مُجَسَّمِه ساختَن، مُجَسَّمِه ساز، حَکّاکی کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
przerobić
دوباره کار کردن، دوباره بگو
ادامه...
دُوبارِه کار کَردَن، دُوبارِه بِگو
دیکشنری لهستانی به فارسی
przekuć
نفوذ کردن، چکیدن
ادامه...
نُفوذ کَردَن، چِکیدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
przejść
عبور کردن، تجاوز کند
ادامه...
عُبور کَردَن، تَجاوُز کُنَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
przeżyć
زنده ماندن، زندگی می کنند، بیشتر عمر کردن، غمگین تر
ادامه...
زِندِه ماندَن، زِندِگی می کُنَند، بیشتَرِ عُمر کَردَن، غَمگین تَر
دیکشنری لهستانی به فارسی
przejąć
تصرّف کردن، اختلاس
ادامه...
تَصَرُّف کَردَن، اِختِلاس
دیکشنری لهستانی به فارسی
grzebać
جستجو کردن، جستجو کنید
ادامه...
جُستُجو کَردَن، جُستُجو کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی