جدول جو
جدول جو

معنی pruimen - جستجوی لغت در جدول جو

pruimen
لب و لوچه انداختن، آلو
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

زنبور زدن، زمزمه، غرغر کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
دست و پا زدن، قلع و قمع
دیکشنری هلندی به فارسی
ستایش کردن، ستایش
دیکشنری آلمانی به فارسی
سرزندگی، جوشش
دیکشنری هلندی به فارسی
برنزه کردن، برنزه
دیکشنری هلندی به فارسی
زحمت کشیدن، خزیدن، حالت خزیدن پیدا کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
طعم دار کردن، ادویه جات ترشی جات
دیکشنری هلندی به فارسی
اصلی کردن، آغازگر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
مبادله کردن، مبادله، تعویض کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
بو کردن، بو، بوییدن
دیکشنری هلندی به فارسی
اصلی کردن، نخست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی