معنی primer
primer
اصلی کردن، آغازگر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با primer
primero
primero
اَوَّل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
priver
priver
مَحروم کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
primär
primär
اَصلی، اَوَّلیِّه، اَصلی کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
rimer
rimer
قافیِه داشتَن، قافیِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
prime
prime
اَصلی کَردَن، نُخُست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
prier
prier
دُعا کَردَن، دُعا کُن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
grimper
grimper
بالا رَفتَن، صُعود، صُعود کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
imprimer
imprimer
چاپ کَردَن، چاپ کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
réprimer
réprimer
سَرکوب کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی