- prova
اثباتی، محاکمه، آزمایشی، دلیل، مدرک
معنی prova - جستجوی لغت در جدول جو
- prova
اثباتی، اثبات، دلیل
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تأیید کردن، تأیید کند
عدم تایید
با تایید، به شیوه ای تأیید کننده
با عدم تایید، عدم تأیید
مخالف، عدم تأیید
مخالفت کردن، رد کردن
عدم تایید
با تایید، به صورت تصویبی
با سرزنش، با مخالفت
مستند، ثابت شده
موافق، تأیید کردن
عدم تایید
مخالف، عدم تأیید
با عدم تایید، با مخالفت
مخالفت کردن، رد کردن
موافق، تأیید کننده
تأیید کردن، تأیید کند
ضد حریق، نسوز
تمرین کردن، تمرین کنید
احتمالاً
اثبات کردن، سعی کنید، تمرین کردن، سعی کردن
اثبات کردن، برای تست کردن، چشیدن
آزمایش نشده، امتحان نشده