معنی prova
prova
اثباتی، اثبات، دلیل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با prova
prova
prova
اِثباتی، مُحاکِمِه، آزمایِشی، دَلیل، مَدرَک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
provar
provar
اِثبات کَردَن، بَرایِ تِست کَردَن، چِشیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی