معنی provar
provar
اثبات کردن، برای تست کردن، چشیدن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با provar
probar
probar
اِثبات کَردَن، ثابِت کُنَد، آزمایِش کَردَن، چِشیدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
privar
privar
مَحروم کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
provare
provare
اِثبات کَردَن، سَعی کُنید، تَمرین کَردَن، سَعی کَردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
aprovar
aprovar
تَأیید کَردَن، تَأیید کُنَد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
privar
privar
بی کَس کَردَن، مَحروم کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
prova
prova
اِثباتی، مُحاکِمِه، آزمایِشی، دَلیل، مَدرَک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
prova
prova
اِثباتی، اِثبات، دَلیل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
prouver
prouver
اِثبات کَردَن، ثابِت کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
frotar
frotar
مالِش دادَن، مالیدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی