جدول جو
جدول جو

معنی praten - جستجوی لغت در جدول جو

praten
صحبت کردن، صحبت کنید
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

موعظه کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
پا گذاشتن، گام، پایین زدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
پوشیدن، حمل کنید، حمل کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
دور رفتن، یورتمه سواری
دیکشنری آلمانی به فارسی
چرا کردن، چرا
دیکشنری هلندی به فارسی
تونل زدن، کندن، غار رفتن، حفر کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
کاشت کردن، گیاهان
دیکشنری هلندی به فارسی
اعتراض
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
آزار دادن، طاعون
دیکشنری هلندی به فارسی
آزار دادن، قلدری
دیکشنری هلندی به فارسی
دست و پا زدن، قلع و قمع
دیکشنری هلندی به فارسی
چاپ کردن، چاپ کنید
دیکشنری هلندی به فارسی
ترکیدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
برنامه ریزی کردن، برنامه ریزی کنید، زمان بندی کردن، نقشه کشیدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
پرس و جو کردن، پرسیدن، پرسش کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
لذّت بخشی، لذّت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
چت کردن، صحبت کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
برداشت کردن، برداشت، جمع کردن، محصول برداشت کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
تابه کردن، سرخ کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
حدس زدن، حدس بزن
دیکشنری آلمانی به فارسی
خاکی، وحشت، وحشتناکی
دیکشنری آلمانی به فارسی
چرا کردن، چرا
دیکشنری آلمانی به فارسی
تونل زدن، حفّاری، حفر کردن، غار رفتن، کندن
دیکشنری آلمانی به فارسی
عابر پیاده
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
پرس و جو کردن، سؤالات، پرسش کردن، پرسیدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
ترسو، کریون
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشاوره دادن، نصیحت کردن، مشورت دادن
دیکشنری آلمانی به فارسی
پنجه زدن، خراش، چنگال زدن، خراشیدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
تخم گذاری کردن، نژاد
دیکشنری آلمانی به فارسی
دم کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
هک کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
قرض دادن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
آزار دادن، طاعون
دیکشنری آلمانی به فارسی