معنی protes
protes
اعتراض
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با protes
protest
protest
اِعتِراض، گِرِفتَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
protest
protest
اِعتِراض
دیکشنری هلندی به فارسی
grotesk
grotesk
بِه طَرزِ زِشت، گُروتِسک، زِشت و غِیرِطَبیعی
دیکشنری آلمانی به فارسی
grotesk
grotesk
زِشت و غِیرِطَبیعی، گُروتِسک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
protesta
protesta
اِعتِراض
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
promesa
promesa
وَعدِه، قُول دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
prêter
prêter
قَرض دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
porter
porter
پوشیدَن، حَمل کَردَن، شانِه زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
promis
promis
وَعدِه دادِه شُدِه، وَعدِه دادِه اَست
دیکشنری فرانسوی به فارسی