جدول جو
جدول جو

معنی praktisch - جستجوی لغت در جدول جو

praktisch
به طور عملی، عملی
دیکشنری هلندی به فارسی
praktisch
به طور عملی، عملی، تقریباً، دست ساز
دیکشنری آلمانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

به طور غیرعملی، غیر عملی
دیکشنری آلمانی به فارسی
غیرعملی
دیکشنری هلندی به فارسی
به طور شدید، شدید
دیکشنری آلمانی به فارسی
به طور پلاستیکی، پلاستیک
دیکشنری هلندی به فارسی
به طور پلاستیکی، پلاستیک، به طور مجسّمه سازی
دیکشنری آلمانی به فارسی
شدید، به شدّت، به طور شدید
دیکشنری هلندی به فارسی
واقعی، به طور واقعی
دیکشنری آلمانی به فارسی
عملگر، پزشک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور تاکتیکی، تاکتیکی، نظامی
دیکشنری آلمانی به فارسی
مفید، عملی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
عملی بودن
دیکشنری هلندی به فارسی
غیرعملی بودن
دیکشنری هلندی به فارسی