معنی plenzend - جستجوی لغت در جدول جو
plenzend
سر و صدا، پاشیدن
ادامه...
سَر و صِدا، پاشیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
glänzend
به طور برّاق، پر زرق و برق، به طور درخشان، درخشان، ریش دار، صاف
ادامه...
بِه طُورِ بَرّاق، پُر زَرق و بَرق، بِه طُورِ دِرَخشان، دِرَخشان، ریش دار، صاف
دیکشنری آلمانی به فارسی
blendend
به طور کورکننده، خیره کننده، محروم کننده
ادامه...
بِه طُورِ کورکُنَندِه، خیرِه کُنَندِه، مَحروم کُنَندِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
glanzend
ریش دار، برّاق، درخشان، به طور برّاق، به طور درخشان، صاف
ادامه...
ریش دار، بَرّاق، دِرَخشان، بِه طُورِ بَرّاق، بِه طُورِ دِرَخشان، صاف
دیکشنری هلندی به فارسی
peinzend
با تفکّر، متفکّر
ادامه...
با تَفَکُّر، مُتِفَکِّر
دیکشنری هلندی به فارسی