جدول جو
جدول جو

معنی pleiten - جستجوی لغت در جدول جو

pleiten
حمایت کردن، التماس کردن
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جا به جا کردن، تغییر مسیر، هدایت مجدّد کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
راهنمایی کردن، رهبری کردن، هدایت کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
سواری کردن، سوار شدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
آزار دادن، قلدری
دیکشنری هلندی به فارسی
نظرسنجی کردن، سنج
دیکشنری هلندی به فارسی
اوقات، بارها
دیکشنری آلمانی به فارسی
رنج بردن، رنج می برند
دیکشنری آلمانی به فارسی
تحسین کردن، چاپلوس کردن، ترغیب کردن، تعریف کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
بستن
دیکشنری هلندی به فارسی
سوت زدن، فلوت ها
دیکشنری هلندی به فارسی
ستایش کردن، ستایش
دیکشنری آلمانی به فارسی
سر خوردن، اسلاید
دیکشنری آلمانی به فارسی
سوت زدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
کاشت کردن، گیاهان
دیکشنری هلندی به فارسی
نقشه کشیدن، توطئه
دیکشنری هلندی به فارسی
مراقبت کردن، توجّه کنید
دیکشنری هلندی به فارسی
ماندن، باقی می ماند
دیکشنری آلمانی به فارسی
راهنمایی کردن، اسکورت
دیکشنری آلمانی به فارسی
استخراج کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
راهنمایی کردن، منجر شود
دیکشنری آلمانی به فارسی
لهو کردن، خرد کردن، له کردن
دیکشنری هلندی به فارسی