plastisch به طور پلاستیکی، پلاستیک، به طور مجسّمه سازی ادامه... بِه طُورِ پِلاستیکی، پِلاستیک، بِه طُورِ مُجَسَّمِه سازی دیکشنری آلمانی به فارسی