جدول جو
جدول جو

معنی plannen - جستجوی لغت در جدول جو

plannen
دستکاری کردن، برنامه ها، برنامه ریزی کردن، زمان بندی کردن
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

اسکن کردن، اسکن کنید
دیکشنری آلمانی به فارسی
فرود آمدن
دیکشنری هلندی به فارسی
آزار دادن، طاعون
دیکشنری آلمانی به فارسی
آزار دادن، طاعون
دیکشنری هلندی به فارسی
صفحه بندی کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
به طور عمومی سفر کردن، زمین، فرود آمدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
اسکن کردن، اسکن کنید
دیکشنری هلندی به فارسی
کاشت کردن، گیاه
دیکشنری آلمانی به فارسی
کاشت کردن، گیاهان
دیکشنری هلندی به فارسی
ترکیدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
چسباندن، برش ها
دیکشنری هلندی به فارسی
درخشیدن
دیکشنری هلندی به فارسی
برنامه ریزی شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاشت کردن، گیاه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
برنامه ریزی کردن، برنامه ریزی کنید، زمان بندی کردن، نقشه کشیدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
برنامه ریزی مجدّد کردن، زمان بندی مجدّد
دیکشنری هلندی به فارسی