معنی perang - جستجوی لغت در جدول جو
perang
جنگ
ادامه...
جَنگ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
tenang
ساکت، آرام، آرامش یافته، آرامش داده شده، ساکت شده، آرامش پذیر
ادامه...
ساکِت، آرام، آرامِش یافتِه، آرامِش دادِه شُدِه، ساکِت شُدِه، آرامِش پَذیر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
petani
دهقان، کشاورز
ادامه...
دِهقان، کِشاوَرز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pesaing
رقیب، رقبا
ادامه...
رَقیب، رُقَبا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
senang
خوشحال، مانند، شاد
ادامه...
خُوشحال، مانَند، شاد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sedang
متوسّط، در حال حاضر، معتدل
ادامه...
مُتِوَسِّط، دَر حالِ حاضِر، مُعتَدِل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sering
مکرّر، اغلب
ادامه...
مُکَرَّر، اَغلَب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
terbang
پرواز کردن، پرواز کن، پروازان
ادامه...
پَرواز کَردَن، پَرواز کُن، پَروازان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tegang
کشیده، متشنّج، با کشیدگی، تنش زده، هیجان زده
ادامه...
کِشیدِه، مُتِشَنِّج، با کِشیدِگی، تَنِش زَدِه، هَیَجان زَدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
perene
همیشگی، همیشه سبز
ادامه...
هَمیشِگی، هَمیشِه سَبز
دیکشنری پرتغالی به فارسی
gezang
آواز دسته جمعی، آواز خوٰاندن
ادامه...
آواز دَستِه جَمعی، آواز خوٰاندَن
دیکشنری هلندی به فارسی
belang
اهمّیت، علاقه
ادامه...
اَهَمّیَت، عَلاقِه
دیکشنری هلندی به فارسی
heran
تعجّب کردن، شگفت زده شد
ادامه...
تَعَجُّب کَردَن، شِگِفت زَدِه شُد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
perak
نقره ای
ادامه...
نُقره ای
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
rang
درجه بندی، رتبه
ادامه...
دَرَجِه بَندی، رُتبِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rang
رتبه، طبقه بندی کنید
ادامه...
رُتبِه، طَبَقِه بَندی کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
perenang
شناگر
ادامه...
شِناگَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
perçant
نافذ، سوراخ کردن
ادامه...
نافِذ، سوراخ کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
petang
عصر
ادامه...
عَصر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
jurang
گودال عمیق، درّه
ادامه...
گودال عَمیق، دَرِّه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pirang
بلوند
ادامه...
بِلُوند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Gesang
آواز دسته جمعی، آواز خوٰاندن
ادامه...
آواز دَستِه جَمعی، آواز خوٰاندَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
gering
جزئی، مقدار کمی
ادامه...
جُزئی، مِقدارِ کَمی
دیکشنری آلمانی به فارسی
menang
بردن، برنده شوید
ادامه...
بُردَن، بَرَندِه شَوید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kejang
دورانی، تشنّج، لرزندگی، گرفتاری
ادامه...
دَوَرانی، تَشَنُّج، لَرزَندِگی، گِرِفتاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kering
خشکیده، خشک
ادامه...
خُشکیدِه، خُشک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
jarang
کم تکراری، به ندرت، نادر، متفرّق
ادامه...
کَم تِکرَاری، بِه نُدرَت، نادِر، مُتِفَرِّق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pejuang
نبردجو، جنگجو
ادامه...
نَبَردجُو، جَنگجو
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lelang
حراج
ادامه...
حَراج
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kurang
کاستی دار، کافی نیست، کم
ادامه...
کاستی دار، کافی نیست، کَم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berani
بی پروا، شجاع، جسور، بی شرم، دلیر، جرأت داشتن، با دل و جرأت
ادامه...
بی پَروا، شُجاع، جَسور، بی شَرم، دَلیر، جُرأت داشتَن، با دِل و جُرأت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
peluang
فرصت ها، فرصت
ادامه...
فُرصَت ها، فُرصَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
merana
مشتاق، از بین رفتن
ادامه...
مُشتاق، اَز بِین رَفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pelangi
رنگین و درخشان، رنگین کمان
ادامه...
رَنگین و دِرَخشان، رَنگین کَمان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
rang
درجه بندی، رتبه
ادامه...
دَرَجِه بَندی، رُتبِه
دیکشنری هلندی به فارسی