جدول جو
جدول جو

معنی peilen - جستجوی لغت در جدول جو

peilen
نظرسنجی کردن، سنج
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شیب دادن، شیب
دیکشنری هلندی به فارسی
اجتناب کردن، اجتناب کنید، پرهیز کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
شام خوردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
سرگرم کردن، بازی کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
اوقات، بارها
دیکشنری آلمانی به فارسی
اشاره کردن، نشان می دهد، انگشت اشاره کردن، آشکار کردن، نشان دادن
دیکشنری آلمانی به فارسی
زوزه کشیدن، گریه کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
حمایت کردن، التماس کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
رنج بردن، رنج می برند
دیکشنری آلمانی به فارسی
بوق زدن، جیر جیر، کریچ کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
آزار دادن، قلدری
دیکشنری هلندی به فارسی
تمایل داشتن، تمایل دارند، شیب دادن، شیب داشتن
دیکشنری آلمانی به فارسی
بوق زدن، بوق
دیکشنری آلمانی به فارسی
سوت زدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
ستایش کردن، ستایش
دیکشنری آلمانی به فارسی
رنج، رنج می برند
دیکشنری آلمانی به فارسی
راهنمایی کردن، منجر شود
دیکشنری آلمانی به فارسی
درمان کردن، شفا دهد
دیکشنری آلمانی به فارسی
به صورت درمانی، التیام بخش، درمانگرانه، درمانی
دیکشنری آلمانی به فارسی
قایق رانی کردن، قایقرانی
دیکشنری هلندی به فارسی
تقسیم کردن، تقسیم
دیکشنری آلمانی به فارسی
حراج کردن، حراج
دیکشنری هلندی به فارسی
دوندن، عجله، دویدن، شتاب کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
زوزه کشیدن، گریه کن، گریه کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
زوزه کشیدن، زوزه بکش
دیکشنری آلمانی به فارسی
ناتمام، قلدر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
عزیز، محبوب
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
کمبود داشتن، خانم
دیکشنری آلمانی به فارسی
پارس کردن، خلیج، ناله کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
گاز گرفتن
دیکشنری آلمانی به فارسی
زحمت کشیدن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
انتخابی، انتخاب شده است
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
زنگ زدن، تماس بگیرید
دیکشنری هلندی به فارسی