معنی pavido - جستجوی لغت در جدول جو
pavido
بزدل، ترسناک
ادامه...
بُزدِل، تَرسناک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
vívido
زنده
ادامه...
زَنَدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
acido
اسیدی، اسید، تلخ و نیشدار، ترش، تند
ادامه...
اَسیدی، اَسید، تَلخ و نِیشدار، تُرش، تُند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
arido
خشک
ادامه...
خُشک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
avião
هواپیما
ادامه...
هَواپیما
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ávido
مشتاق
ادامه...
مُشتاق
دیکشنری پرتغالی به فارسی
aviso
هشدار، توجّه کنید
ادامه...
هُشدار، تَوَجُّه کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ávido
مشتاق
ادامه...
مُشتاق
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
avide
مشتاق، حریص
ادامه...
مُشتاق، حَریص
دیکشنری فرانسوی به فارسی
livido
آزرده، کبودی
ادامه...
آزُردِه، کَبودی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pálido
پریده رنگ، رنگ پریده
ادامه...
پَریدِه رَنگ، رِنگ پَریدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
papado
پاپی، پاپ
ادامه...
پاپی، پَاپ
دیکشنری پرتغالی به فارسی
devido
مقرّر، به دلیل
ادامه...
مُقَرَّر، بِه دَلیل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
valido
معتبر
ادامه...
مُعتَبَر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ruvido
خراش دار، درشت، خشن، زبر
ادامه...
خَراش دار، دُرُشت، خَشِن، زِبَر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rapido
سریع
ادامه...
سَریع
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
polido
صاف، جلا داده شده
ادامه...
صاف، جَلا دادِه شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
impavido
بدون ترس، بی باک
ادامه...
بِدونِ تَرس، بی باک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
nacido
متولّد، متولّد شد
ادامه...
مُتِوَلِّد، مُتِوَلِّد شُد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
avido
طمعکار، حریص، مشتاق
ادامه...
طَمَعکار، حَریص، مُشتاق
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pasivo
منفعل
ادامه...
مُنفَعِل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pasado
گذشته
ادامه...
گُذَشتِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
papado
پاپی، پاپ
ادامه...
پاپی، پَاپ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pálido
پریده رنگ، رنگ پریده
ادامه...
پَریدِه رَنگ، رِنگ پَریدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
olvido
فراموشی، فراموش کرد
ادامه...
فَراموشی، فَراموش کَرد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
vívido
زنده
ادامه...
زَنَدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
lívido
آزرده، پر جنب و جوش
ادامه...
آزُردِه، پُر جُنب و جوش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pitido
بوق زدن، سوت زدن، بوق زنی
ادامه...
بوق زَدَن، سوت زَدَن، بوق زَنی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pulido
صاف، جلا داده شده
ادامه...
صاف، جَلا دادِه شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
livido
آزرده، پر جنب و جوش
ادامه...
آزُردِه، پُر جُنب و جوش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
placido
آرام
ادامه...
آرام
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pallido
پریده رنگ، رنگ پریده
ادامه...
پَریدِه رَنگ، رِنگ پَریدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
vivido
زنده
ادامه...
زَنَدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
amido
آهار، نشاسته
ادامه...
آهار، نِشاستِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی