معنی parlak - جستجوی لغت در جدول جو
parlak
ریش دار، برّاق، درخشان
ادامه...
ریش دار، بَرّاق، دِرَخشان
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
jarak
فاصله
ادامه...
فاصِلِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
parlak bir şekilde
به طور درخشان، روشن، به طور برّاق، با درخشندگی، درخشان
ادامه...
بِه طُورِ دِرَخشان، رُوشَن، بِه طُورِ بَرّاق، با دِرَخشَندِگی، دِرَخشان
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
parlak gözlü
چشم درخشان، چشم روشن
ادامه...
چِشم دِرَخشان، چِشم رُوشَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
parlak kırmızı
قرمز روشن
ادامه...
قِرمِز رُوشَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
parlaklık
درخشندگی، روشنایی، برّاق بودن، درخشش، برّاقیّت
ادامه...
دِرَخشَندِگی، رُوشَنایی، بَرّاق بودَن، دِرَخشِش، بَرّاقِیَّت
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
parlaklık katmak
درخشیدن، درخشش را اضافه کنید
ادامه...
دِرَخشیدَن، دِرَخشِش را اِضافِه کُنید
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
tarla
مزرعه، میدان
ادامه...
مَزرَعِه، مِیدان
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
parar
ایستادن، برای توقّف، متوقّف کردن
ادامه...
ایستادَن، بَرایِ تَوَقُّف، مُتِوَقِّف کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
perak
نقره ای
ادامه...
نُقره ای
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
parlé
گفته شده، صحبت کنید
ادامه...
گُفتِه شُدِه، صُحبَت کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
parah
شدید، انتقادی
ادامه...
شَدید، اِنتِقادی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
galak
شدید
ادامه...
شَدید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
parler
حرف زدن، صحبت کنید، صحبت کردن
ادامه...
حَرف زَدَن، صُحبَت کُنید، صُحبَت کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
varlık
وجود، حضور
ادامه...
وُجُود، حُضور
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
varmak
رسیدن، برای رسیدن
ادامه...
رِسیدَن، بَرایِ رِسیدَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
taslak
خلاصه، پیش نویس
ادامه...
خُلاصِه، پیش نِویس
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sarmak
مارپیچ کردن، بسته بندی کنید، محصور کردن، در بر گرفتن، پیچیدن، بستن
ادامه...
مارپیچ کَردَن، بَستِه بَندی کُنید، مَحصور کَردَن، دَر بَر گِرِفتَن، پیچیدَن، بَستَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
parlamak
درخشیدن
ادامه...
دِرَخشیدَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
darlık
تنگی، کوتاهی
ادامه...
تَنگی، کوتاهی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
paplać
پرگفتن، سخنگو، حرف اضافه گفتن، مزخرف
ادامه...
پُرگُفتَن، سُخَنگو، حَرف اِضافِه گُفتَن، مُزَخرِف
دیکشنری لهستانی به فارسی
parlare
حرف زدن، صحبت کنید، صحبت کردن
ادامه...
حَرف زَدَن، صُحبَت کُنید، صُحبَت کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
parlato
گفته شده، صحبت کرد
ادامه...
گُفتِه شُدِه، صُحبَت کَرد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
parola
کلمه
ادامه...
کَلَمِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
para
بخار، دود
ادامه...
بُخار، دود
دیکشنری لهستانی به فارسی