معنی osadzać - جستجوی لغت در جدول جو
osadzać
قرار دادن، محل
ادامه...
قَرار دادَن، مَحَل
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
doradzać
مشورت دادن، مشورت کنید، مشاوره دادن
ادامه...
مَشوِرَت دادَن، مَشوِرَت کُنید، مُشاوِرِه دادَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
otaczać
احاطه کردن، احتراق، محصور کردن، برداشت، حصار، را احاطه کنند
ادامه...
اِحاطِه کَردَن، اِحتِراق، مَحصور کَردَن، بَرداشت، حِصار، را اِحاطِه کُنَند
دیکشنری لهستانی به فارسی
sadzić
کاشت کردن، بکار
ادامه...
کاشت کَردَن، بِکار
دیکشنری لهستانی به فارسی
opadać
افتادن، شل شدن
ادامه...
اُفتادَن، شَل شُدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی