معنی otaczać otaczać احاطه کردن، احتراق، محصور کردن، برداشت، حصار، را احاطه کنند اِحاطِه کَردَن، اِحتِراق، مَحصور کَردَن، بَرداشت، حِصار، را اِحاطِه کُنَند دیکشنری لهستانی به فارسی