szydzić szydzić مَسخَرِه کَردَن، بِه طَرزِ مَسخَرِه ای، تَمَسخُر، تَمَسخُر کَردَن دیکشنری لهستانی به فارسی
gardzić gardzić بی اِحتِرامی کَردَن، کَهِیر، نَفرَت داشتَن، نَفرَت، رَد کَردَن دیکشنری لهستانی به فارسی