معنی organista - جستجوی لغت در جدول جو
organista
ارگ نواز، ارگانیست
ادامه...
اُرگ نَواز، اُرگانیست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
organista
ارگ نواز، ارگانیک
ادامه...
اُرگ نَواز، اُرگانیک
دیکشنری لهستانی به فارسی
organista
ارگ نواز، ارگانیست
ادامه...
اُرگ نَواز، اُرگانیست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
organista
ارگ نواز، ارگانیست
ادامه...
اُرگ نَواز، اُرگانیست
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
organiste
ارگ نواز، ارگانیست
ادامه...
اُرگ نَواز، اُرگانیست
دیکشنری فرانسوی به فارسی
organist
ارگ نواز، ارگانیست
ادامه...
اُرگ نَواز، اُرگانیست
دیکشنری هلندی به فارسی
organiser
سر و سامان کردن، سازماندهی، سازماندهی کردن
ادامه...
سَر و سامان کَردَن، سازماندِهی، سازماندِهی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
organisch
به طور ارگانیک، ارگانیک
ادامه...
بِه طُورِ اُرگانیک، اُرگانیک
دیکشنری هلندی به فارسی
organisch
به طور ارگانیک، ارگانیک
ادامه...
بِه طُورِ اُرگانیک، اُرگانیک
دیکشنری آلمانی به فارسی
Organist
ارگ نواز
ادامه...
اُرگ نَواز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Organist
ارگ نواز، ارگانیست
ادامه...
اُرگ نَواز، اُرگانیست
دیکشنری آلمانی به فارسی