ترجمه organiser به فارسی - دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با organiser
réorganiser
- réorganiser
- دُوبارِه مُرَتَّب کَردَن، سازماندِهی مُجَدَّد، سازماندِهی مُجَدَّد کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
organiseren
- organiseren
- تَرتِیب دادَن، بَرایِ سازماندِهی، سَر و سامان کَردَن، سازماندِهی کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی