جدول جو
جدول جو

معنی operare - جستجوی لغت در جدول جو

operare
عمل کردن، عمل کنند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

عملیّات
دیکشنری هلندی به فارسی
موم مالیدن، موم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
نابود شدن، از بین رفتن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
وزن کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پوست کندن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
فلفل زدن، فلفل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
از دست دادن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
احترام گذاشتن، افتخار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
اپراتور
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
عمل کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همکاری کردن، همکاری کنند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
برتری یافتن، غلبه کند، سبقت گرفتن، غلبه پیدا کردن، غلبه کردن، فراتر رفتن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
شلّیک کردن، شلّیک کنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
معتدل کردن، متوسّط
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
عملیّات
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
قابل عمل، قابل اجرا
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
عمل کردن، عمل کنند
دیکشنری پرتغالی به فارسی
عمل کردن، عمل کنند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
امید داشتن، امید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
انتخاب کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی