معنی operable
operable
قابل عمل، قابل اجرا
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با operable
opérable
opérable
قابِلِ عَمَل، قابِلِ اِجرا
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Operable
Operable
قابِلِ عَمَل، قابِلِ اِجرا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
operabile
operabile
قابِلِ عَمَل، قابِلِ اِجرا
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
inoperable
inoperable
غِیرِفَعّال، غِیرِقابِلِ اِجرا
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tolerable
tolerable
تَحَمُّل شُدَنی، قابِلِ تَحَمُّل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
superable
superable
قابِلِ غَلَبِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Tolerable
Tolerable
تَحَمُّل شُدَنی، قابِلِ تَحَمُّل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Inoperable
Inoperable
غِیرِفَعّال، غِیرِقابِلِ اِجرا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
operatie
operatie
عَمَلیّات
دیکشنری هلندی به فارسی