جدول جو
جدول جو

معنی opanować - جستجوی لغت در جدول جو

opanować
استاد شدن، استاد
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

حکومت کردن، طمع
دیکشنری لهستانی به فارسی
منتشر شدن، خرج کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
منصوب کردن، منطقه ای
دیکشنری لهستانی به فارسی
توضیح دادن، توضیح دهید
دیکشنری لهستانی به فارسی
زمان بندی کردن، اندازه گیری زمان، برنامه ریزی کردن، برنامه، نقشه کشیدن، رقم زده است، تدوین استراتژی کردن، کامپایل کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
احترام گذاشتن، افتخار، عبادت
دیکشنری لهستانی به فارسی
اسکن کردن، اسکرول کنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
مناسب بودن، درست است، متناسب بودن، متناقض، مساوی بودن، همکار
دیکشنری لهستانی به فارسی
بخار کردن، بخار پز کردن، جفت کردن، دروغگویی ها، تبخیر شدن
دیکشنری لهستانی به فارسی
بسته بندی کردن، بسته، ترکیب کردن، جعبه کردن، تقلّب
دیکشنری لهستانی به فارسی