معنی odmienny - جستجوی لغت در جدول جو
odmienny
ناهمگون، ناهموار، متفاوت
ادامه...
ناهَمگون، ناهَموار، مُتِفاوِت
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
sumienny
وظیفه شناس، واجب
ادامه...
وَظیفِه شِناس، وَاجِب
دیکشنری لهستانی به فارسی
wymienny
قابل تبادل، قابل تحویل، قابل تعویض، متغیّر
ادامه...
قابِل تَبادُل، قابِلِ تَحویل، قابِلِ تَعویض، مُتِغَیِّر
دیکشنری لهستانی به فارسی
codzienny
روزانه، روستایی، غیررسمی، هر روز
ادامه...
روزانِه، روستایی، غیرِرَسمی، هَر روز
دیکشنری لهستانی به فارسی
zmienny
قابل تغییر، پلاستیک، تغییری، جهش یافته، متغیّر
ادامه...
قابِلِ تَغییر، پِلاستیک، تَغییری، جَهش یافتِه، مُتِغَیِّر
دیکشنری لهستانی به فارسی