معنی obco - جستجوی لغت در جدول جو
obco
به طور اضافی، هرج و مرج
ادامه...
بِه طُورِ اِضافی، هَرج و مَرج
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
obcy
بیگانه، بیگانه شده، غیر مرتبط، غیر مستقیم
ادامه...
بیگانِه، بیگانِه شُدِه، غِیرِ مُرتَبِط، غِیرِ مُستَقیم
دیکشنری لهستانی به فارسی
oco
توخالی
ادامه...
تُوخَالِی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
wyobcowany
بیگانه، بیگانه کردن، بیگانه وار، بیمه
ادامه...
بیگانِه، بیگانِه کَردَن، بیگانِه وار، بیمِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
wyobcowanie
بیگانگی، غریبه
ادامه...
بیگانِگی، غَریبِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
wyobcować
بیگانه کردن، بیگانه شده
ادامه...
بیگانِه کَردَن، بیگانِه شُدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی