جدول جو
جدول جو

معنی nudzić - جستجوی لغت در جدول جو

nudzić
کسل کننده بودن، بی حال
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

برانگیختن، برابر، بیدار کردن، کسی را بیدار کن
دیکشنری لهستانی به فارسی
کاشت کردن، بکار
دیکشنری لهستانی به فارسی
تولید کردن، تولید کم، ایجاد کردن، تولید کند
دیکشنری لهستانی به فارسی
خسته کننده، یکنواخت
دیکشنری لهستانی به فارسی
سریع حرکت کردن، خشک شدن سریع
دیکشنری لهستانی به فارسی
آلودگی کردن، آلوده کننده
دیکشنری لهستانی به فارسی
زوزه کشیدن، پارس کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی