جدول جو
جدول جو

معنی motor - جستجوی لغت در جدول جو

motor
موتوری، موتور
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
motor
موتوری، موتور
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
motor
موتوری، موتور
دیکشنری پرتغالی به فارسی
motor
موتوری، موتور
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

موتوری شدن، موتورسازی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
موتوری شدن، موتورسازی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
موتوری کردن، موتور کردن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
موتوری کردن، موتور کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
موتوری کردن، موتور کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
موتوری شدن، موتورسازی
دیکشنری هلندی به فارسی
موتورسوار
دیکشنری هلندی به فارسی
موتوری کردن، موتور سوار کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
راننده خودرو، راننده
دیکشنری پرتغالی به فارسی
تبلیغ کننده، مروّج
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
تبلیغ کننده، مروّج
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
تبلیغ کننده، مروّج، دادستان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
موتورسوار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ناشر، شکست ناپذیر، تبلیغ کننده، مبلّغ
دیکشنری لهستانی به فارسی
موتوری شدن، موتورسازی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
داغ، آتش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
موتوری، موتور
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ناپاک، کثیف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
موتوری، موتور
دیکشنری آلمانی به فارسی
موتوری، موتور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موتوری کردن، موتور کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
موتوری کردن، موتوری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
موتوری شدن، موتورسازی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
موتوری کردن، موتور کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
موتوری شدن، موتورسازی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
موتوری شدن، موتورسازی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
موتوری کردن، اختصار
دیکشنری لهستانی به فارسی
موتوری شدن، مکانیزه کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
تبلیغ کننده، مروّج
دیکشنری هلندی به فارسی