معنی moto
moto
داغ، آتش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با moto
modo
modo
حالَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
motor
motor
موتوری، مُوتُور
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
roto
roto
خَرَاب، شِکَستِه، گُسَستِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
motor
motor
موتوری، مُوتُور
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
muto
muto
بی کَلام، بی صِدا، خاموش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
molto
molto
بِسیار، خِیلی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
modo
modo
طَرزِ، راه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
motor
motor
موتوری، مُوتُور
دیکشنری پرتغالی به فارسی
morto
morto
مُردِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی