معنی promotor
promotor
تبلیغ کننده، مروّج، دادستان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با promotor
promotor
promotor
تَبلِیغ کُنَندِه، مُرَوِّج
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
promotor
promotor
ناشِر، شِکَست ناپَذیر، تَبلِیغ کُنَندِه، مُبَلِّغ
دیکشنری لهستانی به فارسی
promotor
promotor
تَبلِیغ کُنَندِه، مُرَوِّج
دیکشنری هلندی به فارسی
promotore
promotore
تَبلِیغ کُنَندِه، مُرَوِّج
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
promover
promover
تَرویج کَردَن، تَرویج کُنَند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
prometer
prometer
تَعَهُّد کَردَن، تَعَهُّد، وَعدِه دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
promotion
promotion
تَبلِیغ، اِرتِقاء
دیکشنری فرانسوی به فارسی
promoteur
promoteur
تَبلِیغ کُنَندِه، مُرَوِّج
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Promoter
Promoter
تَبلِیغ کُنَندِه، مُرَوِّج
دیکشنری انگلیسی به فارسی