معنی morali - جستجوی لغت در جدول جو
morali
اخلاقیات، اخلاقی
ادامه...
اَخلاقیات، اَخلاقی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mortale
کشنده، فانی
ادامه...
کُشَندِه، فانی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mporaji
ولخرج، شدیدتر، بی پروا، شدیدترین
ادامه...
وِلخَرج، شَدیدتَر، بی پَروا، شَدیدتَرین
دیکشنری سواحیلی به فارسی
Morals
اخلاقیات، اخلاق
ادامه...
اَخلاقیات، اَخلاق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
makali
دانه داری، لبه، تیزی، زننده
ادامه...
دانِه داری، لَبِه، تیزی، زَنَندِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mahali
مکان، محل
ادامه...
مَکان، مَحَل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
metali
فلزّی، فلزات
ادامه...
فِلِزّی، فِلِزات
دیکشنری سواحیلی به فارسی
murale
نقّاش دیواری، نقّاشی دیواری
ادامه...
نَقَّاش دیواری، نَقّاشی دیواری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Moral
اخلاقیات، اخلاقی
ادامه...
اَخلاقیات، اَخلاقی
دیکشنری آلمانی به فارسی
tofali
آجر
ادامه...
آجُر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mradi
پروژه
ادامه...
پُروژِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
Moral
اخلاقی
ادامه...
اَخلاقی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
mkali
تند، روشن، خشن، شدید، دست و پا چلفتی، زشت، جلوه گر، سخت، تیزلبه، وحشی، سختگیر، نامهربان، زهرآگین
ادامه...
تُند، رُوشَن، خَشِن، شَدید، دَست و پا چُلُفتی، زِشت، جِلوِه گَر، سَخت، تیزلَبِه، وَحشی، سَختگیر، نامِهرَبان، زَهرآگین
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mjali
مراقب، مراقبت
ادامه...
مُراقِب، مُراقِبَت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mbali
دور از دسترس، دور، دورافتاده، مجزّا، دور از دیگران
ادامه...
دور اَز دَسترَس، دور، دوراُفتادِه، مُجَزّا، دور اَز دیگَران
دیکشنری سواحیلی به فارسی
orale
دهانی، شفاهی
ادامه...
دَهانی، شَفاهی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
moraal
اخلاقیات، اخلاق
ادامه...
اَخلاقیات، اَخلاق
دیکشنری هلندی به فارسی
mortal
کشنده، فانی
ادامه...
کُشَندِه، فانی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
moralité
پاکدامنی، اخلاق، فضیلت
ادامه...
پاکدامَنی، اَخلاق، فَضیلَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
moral
اخلاقیات، اخلاقی
ادامه...
اَخلاقیات، اَخلاقی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
moralità
فضیلت، اخلاق
ادامه...
فَضیلَت، اَخلاق
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
morale
اخلاقیات، اخلاقی
ادامه...
اَخلاقیات، اَخلاقی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
morale
اخلاقی
ادامه...
اَخلاقی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
moral
اخلاقی
ادامه...
اَخلاقی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
moral
اخلاقی
ادامه...
اَخلاقی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
moral
اخلاقی
ادامه...
اَخلاقی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
amoral
بی اخلاقانه، غیر اخلاقی
ادامه...
بی اَخلاقانِه، غِیرِ اَخلاقی
دیکشنری آلمانی به فارسی
imoral
غیر اخلاقی
ادامه...
غِیرِ اَخلاقی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
mortal
کشنده، فانی
ادامه...
کُشَندِه، فانی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
morado
سیاه و آبی، بنفش
ادامه...
سیاه و آبی، بَنَفش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
amorale
بی اخلاقانه، غیر اخلاقی
ادامه...
بی اَخلاقانِه، غِیرِ اَخلاقی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
morski
دریایی، دست کم گرفتن، مربوط به دریا، ستون فقرات
ادامه...
دَریایی، دَستِ کَم گِرِفتَن، مَربوط بِه دَریا، سُتون فَقَرات
دیکشنری لهستانی به فارسی
moralny
اخلاقی، اصول اخلاقی
ادامه...
اَخلاقی، اُصول اَخلاقی
دیکشنری لهستانی به فارسی
moralnie
از نظر اخلاقی، از نظر اصطلاحی
ادامه...
اَز نَظَرِ اَخلاقی، اَز نَظَرِ اِصطِلاحی
دیکشنری لهستانی به فارسی
moralistamente
به طور متظاهرانه یا با ادب افراطی، از نظر اخلاقی
ادامه...
بِه طُورِ مُتِظاهِرانِه یا با اَدَب اِفراطی، اَز نَظَرِ اَخلاقی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی