ترجمه mkali به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
معنی mkali
- mkali
- تند، روشن، خشن، شدید، دست و پا چلفتی، زشت، جلوه گر، سخت، تیزلبه، وحشی، سختگیر، نامهربان، زهرآگین
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با mkali
ukali
- ukali
- زِبر بودَن، شِدَّت، تیزبینی، تیزی، پَرخاشگَری، رِیاضَت، بُرَندِگی، خُشونَت، زِبرِه، ناهَمواری، جِدِّیَّت، سِتیزِه جویی، خامی، سَخت گیری، خُشکی، عَبوسی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kali
- kali
- خَمیدِه، قَوی، شَدید، اِفراطی، مُتِمَرکِز، تُند، دَقیق، جِدّی، تیز، تیز شُدِه، زَهرآگین، سَخت
دیکشنری سواحیلی به فارسی