معنی morski morski دریایی، دست کم گرفتن، مربوط به دریا، ستون فقرات دَریایی، دَستِ کَم گِرِفتَن، مَربوط بِه دَریا، سُتون فَقَرات دیکشنری لهستانی به فارسی