معنی modulasi - جستجوی لغت در جدول جو
modulasi
مدولاسیون
ادامه...
مُدُولاسیون
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
memodulasi
تنظیم کردن، تعدیل کردن
ادامه...
تَنظِیم کَردَن، تَعدِیل کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
moderasi
میانه روی، اعتدال
ادامه...
میانِه رَوی، اِعتِدال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
modulare
تنظیم کردن، مدولار، ماژولار
ادامه...
تَنظِیم کَردَن، مِدولار، ماژولار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
populasi
جمعیت
ادامه...
جَمعِیَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
modulatie
مدولاسیون
ادامه...
مُدُولاسیون
دیکشنری هلندی به فارسی
modulair
ماژولار، مدولار، به طور ماژولار
ادامه...
ماژولار، مِدولار، بِه طورِ ماژُولار
دیکشنری هلندی به فارسی
modular
تنظیم کردن، مدولار، ماژولار
ادامه...
تَنظِیم کَردَن، مِدولار، ماژولار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
modular
ماژولار، مدولار
ادامه...
ماژولار، مِدولار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
modular
ماژولار، مدولار، تنظیم کردن
ادامه...
ماژولار، مِدولار، تَنظِیم کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
modular
به طور ماژولار، مدولار، ماژولار
ادامه...
بِه طورِ ماژُولار، مِدولار، ماژولار
دیکشنری آلمانی به فارسی
modula
ماژولار، ماژول، ماژولار بودن
ادامه...
ماژولار، ماژُول، ماژولار بودَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی