معنی moderasi
moderasi
میانه روی، اعتدال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با moderasi
memoderasi
memoderasi
مُعتَدِل کَردَن، مُتِوَسِّط
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
moderado
moderado
مُتِوَسِّط
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
federasi
federasi
فِدِراسیون
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
modulasi
modulasi
مُدُولاسیون
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
moderato
moderato
مُتِوَسِّط
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
moderare
moderare
مُعتَدِل کَردَن، مُتِوَسِّط
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
moderado
moderado
مُتِوَسِّط
دیکشنری پرتغالی به فارسی
moderar
moderar
مُعتَدِل کَردَن، مُتِوَسِّط
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
moderat
moderat
مُتِوَسِّط
دیکشنری اندونزیایی به فارسی