معنی mobiel - جستجوی لغت در جدول جو
mobiel
متحرّک، موبایل
ادامه...
مُتِحَرِّک، مُوبَایِل
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
immobiel
بی حرکت
ادامه...
بی حَرَکَت
دیکشنری هلندی به فارسی
mobile
قابل حرکت، موبایل، قابل حمل، متحرّک
ادامه...
قابِلِ حَرَکَت، مُوبَایِل، قابِلِ حَمل، مُتِحَرِّک
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mobile
قابل حرکت، موبایل، قابل حمل، متحرّک
ادامه...
قابِلِ حَرَکَت، مُوبَایِل، قابِلِ حَمل، مُتِحَرِّک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mobil
متحرّک، موبایل
ادامه...
مُتِحَرِّک، مُوبَایِل
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
mobil
متحرّک، موبایل
ادامه...
مُتِحَرِّک، مُوبَایِل
دیکشنری آلمانی به فارسی
mortel
کشنده، فانی
ادامه...
کُشَندِه، فانی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
nobile
نجیب
ادامه...
نَجِیب
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mobben
آزار دادن، قلدر، جمع کردن
ادامه...
آزار دادَن، قُلدُر، جَمع کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
motief
دلیل، موتیف
ادامه...
دَلیل، موتیف
دیکشنری هلندی به فارسی
moreel
به طور اخلاقی، اخلاقی، از نظر اخلاقی
ادامه...
بِه طُورِ اَخلاقی، اَخلاقی، اَز نَظَرِ اَخلاقی
دیکشنری هلندی به فارسی
Mobile
متحرّک، موبایل
ادامه...
مُتِحَرِّک، مُوبَایِل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
biel
سفیدی، سکّه ضرب کن
ادامه...
سِفیدی، سِکِّه ضَرب کُن
دیکشنری لهستانی به فارسی