معنی milieu - جستجوی لغت در جدول جو
milieu
میانه، متوسّط
ادامه...
میانِه، مُتِوَسِّط
دیکشنری فرانسوی به فارسی
milieu
محیطی، محیط زیست
ادامه...
مُحیطی، مُحیط زیست
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
militer
سربازانه، نظامی
ادامه...
سَربازانِه، نِظَامی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
millet
ملّت، مردم
ادامه...
مِلَّت، مَردُم
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
milima
کوهی، کوه ها، کوهستانی
ادامه...
کوهی، کوه ها، کوهِستانی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
milio
فش فش کردن، صداها
ادامه...
فِش فِش کَردَن، صِداها
دیکشنری سواحیلی به فارسی
milieu de la semaine
اواسط هفته، وسط هفته
ادامه...
اَواسِط هَفتِه، وَسَط هَفتِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
milieuvriendelijk
از نظر زیست محیطی، سازگار با محیط زیست
ادامه...
اَز نَظَرِ زیست مُحیطی، سازِگار با مُحیط زیست
دیکشنری هلندی به فارسی
milieuactivist
حفاظت گر، محیط بان، فعّال محیط زیست
ادامه...
حِفاظَت گَر، مُحیط بان، فَعّال مُحیط زیست
دیکشنری هلندی به فارسی
au milieu de la semaine
در وسط هفته
ادامه...
دَر وَسَط هَفتِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی