معنی militer
militer
سربازانه، نظامی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با militer
militar
militar
سَربازانِه، نِظَامی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
militar
militar
سَربازانِه، نِظَامی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
limiter
limiter
مَحدود کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dilater
dilater
گُستَرِش دادَن، گُستَرِش دَهید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mériter
mériter
شایِستِگی داشتَن، سِزاوار، لِیاقَت داشتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
visiter
visiter
بازدید کَردَن، بَرایِ بازدید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
militan
militan
مُبارِز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
piloter
piloter
هِدایَت کَردَن، خَلَبان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
militare
militare
سَربازانِه، نِظَامی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی