جدول جو
جدول جو

معنی merawat - جستجوی لغت در جدول جو

merawat
مراقبت کردن، پرستار، پرستاری کردن، نگهداری کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بافتن، بافندگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تبرئه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
دست زدن به، انگشت گذاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مشتاق، از بین رفتن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نفوذ، به طور مساوی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واگذاری، سلب مسئولیت، انکار
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
هواپیما
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
آراسته، به خوبی نگهداری می شود، ترمیم شده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بی صدا حرکت کردن، خزنده، آرام حرکت کردن، حالت خزیدن پیدا کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ابری بودن، ابری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مقابله کردن، مخالفت کنند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مجسّمه ساختن، مجسّمه سازی، تراشیدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خویشاوند، بستگان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
جذّاب، فریبنده، دلنشین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
چانه زدن، مناقصه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بستری کردن، مراقبت در بیمارستان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی