معنی menyumbat - جستجوی لغت در جدول جو
menyumbat
گرفتگی کردن، گرفتگی
ادامه...
گِرِفتِگی کَردَن، گِرِفتِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
menyembah
پرستش کردن، عبادت، پرستش گر
ادامه...
پَرَستِش کَردَن، عِبادَت، پَرَستِش گَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyambut
خوش آمد گفتن، خوش آمدید
ادامه...
خُوش آمَد گُفتَن، خُوش آمَدید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyambar
غش کردن، گرفت
ادامه...
غَش کَردَن، گِرِفت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyumpal
چپاندن، دهان بسته
ادامه...
چَپاندَن، دَهان بَستِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyumbang
مشارکت کردن، اهدا کنند
ادامه...
مُشارِکَت کَردَن، اِهدا کُنَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی