معنی menyeduh - جستجوی لغت در جدول جو
menyeduh
دم کردن
ادامه...
دَم کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mengeluh
شکایت کردن، آه، شاکی، آه و فغان کردن، ناله دار، زاری کردن، نالان
ادامه...
شِکایَت کَردَن، آه، شاکی، آه و فَغان کَردَن، نالِه دار، زاری کَردَن، نالان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyerah
تسلیم، تسلیم شدن، تسلیم کردن، تسلیم شده
ادامه...
تَسلِیم، تَسلِیم شُدَن، تَسلِیم کَردَن، تَسلِیم شُدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyentuh
لگام زدن، لمس کنید، دلخراش، لمس کردن
ادامه...
لَگام زَدَن، لَمس کُنید، دِلخَراش، لَمس کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyeru
استدعاء کردن، فریاد زد
ادامه...
اِستِدعاء کَردَن، فَریاد زَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menuduh
متّهم کننده، متّهم کردن، اتّهام کردن
ادامه...
مُتَّهَم کُنَندِه، مُتَّهَم کَردَن، اِتِّهام کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی