معنی mengecam - جستجوی لغت در جدول جو
mengecam
سرزنش کردن، محکوم کردن
ادامه...
سَرزَنِش کَردَن، مَحکوم کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mengecat
رنگ کردن
ادامه...
رَنگ کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menggeram
غرّش، غرغر کرد، غرغر کردن، غرغره کننده، غرّش کننده
ادامه...
غُرِّش، غُرغُر کَرد، غُرغُر کَردَن، غَرغَرِه کُنَندِه، غُرِّش کُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengerem
ترمز کردن، ترمز
ادامه...
تُرمُز کَردَن، تُرمُز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengeras
سخت کردن، سفت شدن
ادامه...
سَخت کَردَن، سِفت شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengerami
تخم گذاری کردن، جوجه کشی
ادامه...
تُخم گُذاری کَردَن، جوجِه کِشی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengemas
جعبه کردن، بسته بندی، بسته بندی کردن
ادامه...
جَعبِه کَردَن، بَستِه بَندی، بَستِه بَندی کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengelas
لحیم کردن، جوش
ادامه...
لَحیم کَردَن، جوش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengejar
تعقیب کردن، تعقیب و گریز
ادامه...
تَعقِیب کَردَن، تَعقِیب و گُریز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengecor
سیمان زدن، ریخته گری
ادامه...
سیمان زَدَن، ریختِه گَری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengancam
تهدیدآمیز، تهدید کند، تهدید کردن
ادامه...
تَهدِیدآمیز، تَهدید کُنَد، تَهدِید کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengacak
آشفته کردن، تصادفی کردن
ادامه...
آشُفتِه کَردَن، تَصادُفی کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyelam
غوطه ور شدن، شیرجه رفتن، سقوط آزاد
ادامه...
غوطه وَر شُدَن، شیرجِه رَفتَن، سُقوطِ آزاد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengeja
هجّی کردن، طلسم
ادامه...
هِجّی کَردَن، طِلِسم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی