معنی mengaku - جستجوی لغت در جدول جو
mengaku
اظهار کردن، اعتراف کردن
ادامه...
اِظهار کَردَن، اِعتِراف کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mengakui
تصویب کردن، اعتراف کردن، پذیرفتن
ادامه...
تَصوِیب کَردَن، اِعتِراف کَردَن، پَذیرُفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pengaku
کشیش، سفت کننده، مدّعی
ادامه...
کِشیش، سِفت کُنَندِه، مُدَّعی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengukur
اندازه گیری کردن، اندازه گیری، اندازه گرفتن، مقیاس کردن، اندازه کردن
ادامه...
اَندازِه گیری کَردَن، اَندازِه گیری، اَندازِه گِرِفتَن، مِقیاس کَردَن، اَندازِه کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengayuh
رکاب زدن، پدال زدن
ادامه...
رِکاب زَدَن، پِدال زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengaum
غرّش کردن، غرّش، غرّنده
ادامه...
غُرِّش کَردَن، غُرِّش، غُرَّندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengatur
ترتیب دادن، ترتیب دهید، تنظیم کردن
ادامه...
تَرتِیب دادَن، تَرتِیب دَهید، تَنظِیم کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mencakup
شامل بودن، پوشش می دهد، شامل کردن، دامنه داشتن، پوشاندن، در بر گرفتن
ادامه...
شامِل بودَن، پوشِش مِی دَهَد، شامِل کَردَن، دامَنِه داشتَن، پوشاندَن، دَر بَر گِرِفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengaduk
چرخاندن، هم بزنید، هم زدن
ادامه...
چَرخاندَن، هَم بِزَنید، هَم زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengikut
نتیجه دادن، توسط
ادامه...
نَتیجِه دادَن، تَوَسُط
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyapu
جاروب کردن، جارو کردن، جاروکشی
ادامه...
جاروب کَردَن، جارو کَردَن، جاروکِشی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memaku
میخ زدن، میخکوب شده، میخکوب کردن
ادامه...
میخ زَدَن، میخکوب شُدِه، میخکوب کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی