معنی menegur - جستجوی لغت در جدول جو
menegur
سرزنش کردن، سرزنش کرد
ادامه...
سَرزَنِش کَردَن، سَرزَنِش کَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
menekuk
خم کردن، خم شدن
ادامه...
خَم کَردَن، خَم شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menebus
خریداری کردن، بازخرید
ادامه...
خَریداری کَردَن، بازخَرید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menabur
کاشتن، بکار
ادامه...
کاشتَن، بِکار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
meneror
وحشت زدگی ایجاد کردن، به وحشت انداختن
ادامه...
وَحشَت زَدِگی ایجاد کَردَن، بِه وَحشَت اَنداختَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menepuk
ضربه سریع زدن، ضربه زدن
ادامه...
ضَربِه سَریع زَدَن، ضَربِه زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menenun
پارچه کردن، بافتن، بافیدن
ادامه...
پارچِه کَردَن، بافتَن، بافیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menteur
دروغگو
ادامه...
دُروغگو
دیکشنری فرانسوی به فارسی
vengeur
انتقام جو
ادامه...
اِنتِقام جو
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mineur
جزئی
ادامه...
جُزئی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mener
رهبری کردن، انجام دهد
ادامه...
رَهبَری کَردَن، اَنجام دَهَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی