معنی mendebit - جستجوی لغت در جدول جو
mendebit
برداشت کردن، بدهی
ادامه...
بَرداشت کَردَن، بِدِهی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mendesis
هیس کردن، هیس، فش فش کردن، داغ
ادامه...
هیس کَردَن، هیس، فِش فِش کَردَن، داغ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menderita
دچار درد و رنج شدن، رنج می برند، رنج بردن، رنجیدن
ادامه...
دُچار دَرد و رَنج شُدَن، رَنج می بَرَند، رَنج بُردَن، رَنجیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mendekat
قریب، نزدیک شدن
ادامه...
قَریب، نَزدیک شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mencubit
نیش زدن، نیشگون گرفتن، گاز گرفتن
ادامه...
نِیش زَدَن، نیشگون گِرِفتَن، گاز گِرِفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengedit
ویرایش کردن، ویرایش کنید
ادامه...
ویرایِش کَردَن، ویرایِش کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menjerit
جیغ زدن، فریاد زدن
ادامه...
جیغ زَدَن، فَریاد زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menjepit
فشرده کردن، گیره
ادامه...
فِشُردِه کَردَن، گِیرِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی