معنی memberi - جستجوی لغت در جدول جو
memberi
اعطا کردن، دادن
ادامه...
اِعطا کَردَن، دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
memberi umpan
طعمه گذاشتن، طعمه دادن
ادامه...
طُعمِه گُذاشتَن، طُعمِه دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberikan kredit
اعتبار دادن
ادامه...
اِعتِبار دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberikan kontribusi
مؤثّر، کمک کند
ادامه...
مُؤَثِّر، کُمَک کُنَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberikan ceramah
درس دادن، سخنرانی کند
ادامه...
دَرس دادَن، سُخَنرانی کُنَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberikan bagian
تخصیص دادن، سهم ارائه کند
ادامه...
تَخصِیص دادَن، سَهم اِرائِه کُند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberikan aroma
عطر دادن، عطر را ارائه می دهد
ادامه...
عِطر دادَن، عِطر را اِرائِه مِی دَهَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberikan
بخشیدن، دادن، منتقل کردن
ادامه...
بَخشیدَن، دادَن، مُنتَقِل کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberi titik
نقطه گذاشتن، یک نکته قرار دهید
ادامه...
نُقطِه گُذاشتَن، یِک نُکتِه قَرار دَهید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberikan penghargaan
اعطا کردن، جوایز دادن
ادامه...
اِعطا کَردَن، جَوایِز دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberi tepi
لبه دادن
ادامه...
لَبِه دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberi tanggal mundur
تاریخ گذاشتن، یک تاریخ عقب بگذارید
ادامه...
تاریخ گُذاشتَن، یِک تاریخ عَقَب بُگذارید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberi tanda baca
نقطه گذاری کردن، نقطه گذاری
ادامه...
نُقطِه گُذاری کَردَن، نُقطِه گُذاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberi sinyal
علامت دادن، سیگنال
ادامه...
عَلامَت دادَن، سیگنال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberi semangat
تشویق کننده، تشویق کردن
ادامه...
تَشویق کُنَندِه، تَشوِیق کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberi saran
مشورت دادن، مشاوره بده، نوک زدن
ادامه...
مَشوِرَت دادَن، مُشاوِرِه بِدِه، نُوک زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberikan lisensi
مجوّز دادن، مجوّز بدهد
ادامه...
مُجَوِّز دادَن، مُجَوِّز بِدَهَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberikan subsidi
یارانه دادن، یارانه بدهد
ادامه...
یارانِه دادَن، یارانِه بِدَهَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membeli
خرید کردن، خرید، خریداری کردن
ادامه...
خَرید کَردَن، خَرید، خَریداری کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membara
سوزان، سوزاندن
ادامه...
سوزان، سوزاندَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pemberi
اهدا کننده، بخشنده
ادامه...
اِهدا کُنَندِه، بَخشَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membenci
نفرت داشتن، نفرت، بیزار بودن، تنفّر داشتن
ادامه...
نَفرَت داشتَن، نَفرَت، بیزار بودَن، تَنَفُّر داشتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membelit
درهم و برهم کردن، پیچ خورده، در هم پیچیدن
ادامه...
دَرهَم و بَرهَم کَردَن، پیچ خُوردِه، دَر هَم پیچیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membelai
نوازش کردن، نوازش
ادامه...
نَوَازِش کَردَن، نَوَازِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membela
دفاع کردن، دفاع کند
ادامه...
دِفاع کَردَن، دِفاع کُنَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membeku
یخ زده، منجمد کردن، یخ زدن
ادامه...
یَخ زَدَه، مُنجَمِد کَردَن، یَخ زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membagi
تقسیم کردن، به اشتراک بگذارید
ادامه...
تَقسیم کَردَن، بِه اِشتِراک بُگذارید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberikan tekanan
فشار آوردن، اعمال فشار
ادامه...
فِشار آوَردَن، اِعمال فِشار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pembeli
خریدار
ادامه...
خَریدار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mtembezi
ولگرد، یک واکر
ادامه...
وِلگَرد، یِک واکِر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
memeli
پستاندار
ادامه...
پِستاندار
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
memberitahukan
اطّلاع دادن، اطّلاع دهد
ادامه...
اِطِّلاع دادَن، اِطِّلاع دَهَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberitahu
اطّلاع دادن، به شما گفتن
ادامه...
اِطِّلاع دادَن، بِه شُما گُفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberikan tekstur
ساختار دادن، بافت را فراهم می کند
ادامه...
ساختار دادَن، بافت را فراهَم مِی کُند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberi salam
ادای احترام کردن، احوالپرسی
ادامه...
اَدایِ اِحتِرام کَردَن، اَحوالپُرسی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی