جدول جو
جدول جو

معنی membela - جستجوی لغت در جدول جو

membela
دفاع کردن، دفاع کند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تلافی کردن، بازپرداخت، جواب تند دادن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پستاندار
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
خریدار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
اظهار نظر کردن، قطع کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
اعطا کردن، دادن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
آبکشی کردن، آبکشی کنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
از بر خوٰاندن، خوٰاندن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
سوزان، سوزاندن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نوازش کردن، نوازش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
حمل کردن، آوردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
یخ زده، منجمد کردن، یخ زدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
درهم و برهم کردن، پیچ خورده، در هم پیچیدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
سرزنش آمیز، سرزنش، ناسزا گفتن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
باز کردن بسته بندی، باز کردن، باز کردن رول ها، باز کردن گره ها
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مدافع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خرید کردن، خرید، خریداری کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نصف کردن، تقسیم به دو
دیکشنری اندونزیایی به فارسی