معنی memanaskan - جستجوی لغت در جدول جو
memanaskan
گرم کردن، گرما
ادامه...
گَرم کَردَن، گَرما
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
menanamkan
کاشتن، جاسازی کنید، درون سازی کردن، نهادن
ادامه...
کاشتَن، جاسازی کُنید، دَرون سازی کَردَن، نَهادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memancarkan
پرتوافکندن، منتشر می کنند، پخش کردن، تاباندن
ادامه...
پَرتَواَفکَندَن، مُنتَشِر می کُنَند، پَخش کَردَن، تاباندَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memadatkan
فشرده کردن، فشرده
ادامه...
فِشُردِه کَردَن، فِشُردِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memadamkan
خاموش کردن
ادامه...
خاموش کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mematahkan
شکستن
ادامه...
شِکَستَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memasarkan
بازار کردن، بازار
ادامه...
بازار کَردَن، بازار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memanjakan
نگهداری کردن کودک، نوازش کردن، فرو رفتن، لوس کردن
ادامه...
نِگَهداری کَردَن کودک، نَوَازِش کَردَن، فُرو رَفتَن، لوس کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memuaskan
رضایت دادن، رضایت بخش، دلپذیر، خوشنودکننده
ادامه...
رِضایَت دادَن، رِضایَت بَخش، دِلپَذیر، خوشنودکُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memaafkan
ببخشیدن، ببخش، عذر خوٰاستن، بخشش کردن، بخشیدن
ادامه...
بِبَخشیدَن، بِبَخش، عُذر خوٰاستَن، بَخشِش کَردَن، بَخشیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی