معنی memanjakan memanjakan نگهداری کردن کودک، نوازش کردن، فرو رفتن، لوس کردن دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memancarkan memancarkan پَرتَواَفکَندَن، مُنتَشِر می کُنَند، پَخش کَردَن، تاباندَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی